توئی انیمیشن (به ژاپنی: 東映アニメーション株式会社 Tōei Animēshon Kabushiki-gaisha، به انگلیسی: TOEI ANIMATION CO. , LTD.) نام یک استودیوی پویانمایی ژاپنی است. این شرکت در سال ۱۹۴۸ تحت نام (日本動画株式会社 (Nihon Dōga K.K تأسیس شد و در حال حاضر یکی از قدیمیترین استودیوهای پویانمایی در ژاپن است.
استودیو پویانمایی، استودیو انیمیشن یا هنرگاه پویانمایی (به انگلیسی: Animation studio) شرکتی است که رسانه پویانمایی تولید میکند. چنین شرکتهایی ایده پردازی محصولات را برای تولید انجام میدهند، تجهیزات فیزیکی تولید را در اختیار دارند، کارمندانی را برای آن تجهیزات به کار میگیرند و سهم عمده ای در فروش رسانه تولید شده دارند. مانند نویسندگان دارای حق تکثیر، آنها دارای حقوق تجاری و حقوق خلاقانه برای شخصیتهایی هستند که توسط شرکت ایجاد شده یا نگهداری میشوند، در برخی موارد، برخی استودیوها دارای حق ثبت اختراع در مورد روشهای تولید انیمیشن دارند که برای افزایش بهرهوری در داخل استودیو استفاده میشد.
وینسور مککی به عنوان پدر کارتون انیمیشن شهرت زیادی دارد که کمیک استریپ نمو کوچولو به نوشته خود را به یک فیلم بلند ۱۱ دقیقه ای تبدیل نمود و آن را به همراه جیمز استوارت بلکتون کارگردانی کرد که در ۸ آوریل ۱۹۱۱ اکران شد. با این حال، ایده اختصاص دادن یک استودیو مخصوص برای متحرک سازی کارتونها توسط رائول باره اجرا شد و اولین استودیو اختصاص داده شده به انیمیشن به نام استودیو باره را تأسیس کرد. رائول باره با تأسیس این استودیو، توانست از استودیو Bray Productions جان رندولف بری جلو بزند و مقام اول در تأسیس استودیو مخصوص پویانمایی را کسب کند.
گرچه عنوان اولین استودیو از آن استودیوی رائول باره شد، ولی ارال هرد از استودیو Bray Productions، اختراعاتی برای تولید انبوه خروجی استودیو را طراحی کرد. از آنجایی که هرد این ثبت اختراع را تحت نام خود ثبت نکرد، آن را به استودیو بری تحویل داد و آنها شرکت پتنت Bray-Hurd را تشکیل دادند و این تکنیکها را به سایر استودیوهای پویانمایی آن زمان فروختند. اختراعات مربوط به سازوکارهای تولید انیمیشن با استفاده از نقاشی روی صفحات سلولوئید شفاف و یک سیستم ثبت که تصاویر را ثابت نگه میداشت در این شرکت ثبت شد. همچنین بری تقسیمبندی اساسی کار که تا امروز در استودیوهای پویانمایی (انیماتورها، دستیاران، هنرمندان چیدمان و غیره) استفاده میشود، توسعه داد.
بزرگترین نام در استودیوهای پویانمایی در آن زمان، استودیو پویانمایی برادران دیزنی بود (که امروزه به عنوان استودیو انیمیشن والت دیزنی شناخته میشود) که توسط والت دیزنی و روی اولیور دیزنی تأسیس شد. این استودیو در ۱۶ اکتبر ۱۹۲۳ شروع به کار کرد و اولین پویانمایی کوتاه خود را با نام کشتی بخار ویلی در سال ۱۹۲۸ ساخت که موفقیتهای بسیار مهمی را کسب کرد، اگرچه دستاورد بزرگ در سال ۱۹۳۷ بود که استودیو دیزنی توانست فیلم بلند پویانمایی سفیدبرفی و هفت کوتوله را تولید کند، که پایه و اساس دیگر استودیوها را برای ساخت فیلمهای کامل تشکیل داد. در سال ۱۹۳۲ فیلم گلها و درختها، محصول شرکت والت دیزنی و یونایتد آرتیستس، اولین جایزه اسکار بهترین پویانمایی کوتاه را از آن خود کرد. از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ یا گاهی از ۱۹۱۱ تا مرگ والت دیزنی در سال ۱۹۶۶، عموماً به عنوان عصر طلایی انیمیشن آمریکا شناخته میشود زیرا دیزنی بسیار رشد کرد و شرکت وارنر برادرز کارتون و Metro-Goldwyn-Mayer cartoon به عنوان استودیوهای برجسته پویانمایی ظهور کردند. دیزنی پس از مدتها همچنان در زمینه استعداد فنی در بین استودیوها پیشرو بود که در دستاوردهای آنها نیز مشاهده میشود. در سال ۱۹۴۱، یک انیماتور به نام اتو مسمر، اولین تبلیغات تلویزیونی پویانمایی را برای تبلیغات/گزارش آب و هوا تولید کرد که تا سال ۱۹۴۹ در NBC-TV در نیویورک نمایش داده شد. این اولین پویانمایی محسوب میشود که برای صفحه نمایش کوچکتر طراحی شده بود و قرار بود اولین مجموعه تلویزیونی پویانمایی که مخصوص تلویزیون ساخته شود، Crusader Rabbit، در سال ۱۹۴۸ دنبال شود. خالق آن، الکس اندرسون، مجبور شد استودیو «Television Arts Productions» را به منظور تولید این مجموعه ایجاد کند، زیرا استودیوی قدیمی او، Terrytoons، از ساخت یک سریال پویانمایی برای تلویزیون خودداری کرد. از زمان انتشار Crusader Rabbit، بسیاری از استودیوها ساخت مجموعه تلویزیونی پویانمایی را سودآور دیدند و از آن زمان بسیاری وارد بازار تلویزیون شدهاند، جوزف باربرا و ویلیام هانا مراحل تولید مجموعه تلویزیونی پویانمایی ماجراهای راف و ردی را آغاز کردند. گفته میشود که در سال ۱۹۵۸ عنوان ماجراهای هاکلبری هاوند اولین کارتون نیم ساعته جهان است. این امر، همراه با موفقیت قبلی آنها در مجموعه تام و جری، استودیوی انیمیشن سازی آنها، H.B Enterprises (بعدها شرکت هانا-باربرا) را بر بازار مجموعه تلویزیونی پویانمایی در آمریکای شمالی در نیمه دوم قرن بیستم مسلط کرد.
در سال ۲۰۰۲، فیلم شرک، تولید شده توسط دریمورکس انیمیشن و پیدیآی، اولین جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی را از آن خود کرد. از آن زمان، استودیوهای دیزنی/پیکسار بیشترین تعداد فیلم پویانمایی را تولید کردند که توانست در اسکار برنده یا نامزد دریافت جایزه شود.
فیلم ویدئویی (Direct-to-video) به فیلمی گفته میشود که صرفاً برای ویدیو (رسانه خانگی) ساخته شده و بر پرده سینما اکران نمیشود. فیلم ویدئویی در بازارهای غربی گسترش یافتهاست. با توجه به اینکه بسیاری از شخصیتهای کمیک نسخههای اوویای خود را دریافت میکنند، تحت عنوان غربی فیلم ویدئویی، بازار اوویای به آمریکا نیز گسترش یافتهاست. اگرچه اصطلاح «فیلم ویدئویی» در بازارهای آمریکای شمالی و اروپا دارای معانی منفی است، اما محبوبیت آنها باعث شده که شخصیتهای کمیک اعم از پسر جهنمی، گرین لنترن و انتقامجویان، تا برنامههای تلویزیونی مانند فمیلی گای و فیوچراما، همه فیلم ویدئویی خود را منتشر میکنند. دیسی کامیکس بهطور مداوم فیلمهای پویانمایی خود را تنها با هدف فروش در بازار فیلم ویدئویی منتشر میکند. با نگرانی روزافزون در مورد دانلود غیرقانونی، فیلمهای ویدئویی در آینده نزدیک محبوبیت بیشتری پیدا خواهند کرد.
با رشد پویانمایی به عنوان یک صنعت، روند مالکیت استودیوها به تدریج با گذشت زمان تغییر کرد. استودیوهای فعلی مانند برادران وارنر و استودیوهای اولیه مانند Fleischer Studios فعالیت خود را به عنوان استودیوهای کوچک مستقل آغاز کردند و توسط یک گروه اصلی بسیار کوچک اداره میشدند. پس از خرید یا فروش به شرکتهای دیگر، در نهایت آنها با استودیوهای دیگر ادغام شده و بزرگتر شدند. نقطه ضعف این مالکیت این بود که در حال حاضر حرکت عمده ای به سمت سوددهی وجود دارد و مدیریت به عنوان مانعی برای خلاقیت این استودیوها به حساب میآید، حتی امروزه این مشکل نیز ادامه دارد.
در حال حاضر، استودیوهای پویانمایی مستقل برای کسب صداقت هنری به دنبال ثبت نام در استودیوهای بزرگ پویانمایی با قراردادی هستند که به آنها اجازه میدهد بدون اجازه کارگردانان استودیوهای بزرگ، مجوز پخش فیلم در سینماها را بگیرند. نمونههایی از این همکاریها سرمایهگذاری مشترک بین دریمورکس و پارامونت پیکچرز و استودیوهای بلو اسکای و استودیو قرن بیستم است.
اولین نمونه شناخته شده از انیمیشن ژاپنی، که انیمه نیز نامیده میشود، در حدود سال ۱۹۱۷ قدمت دارد، اما تا سال ۱۹۵۶ طول کشید تا صنعت پویانمایی ژاپن با قالب استودیویی که در ایالات متحده استفاده میشد، هماهنگ شود. در سال ۱۹۶۱، پخش محصولات پویانمایی ژاپنی در ایالات متحده آغاز شد. توئی انیمیشن، که در سال ۱۹۴۸ تشکیل شد، اولین استودیوی پویانمایی ژاپنی مهم بود که شاهد کاهش انیماتورها به عنوان هنرمندان مستقل انیمه بود.
پس از تشکیل شرکت Toei Animation Co. Ltd. در سال ۱۹۴۸، استودیوهای ژاپنی آثار کوچک پویانمایی را ارائه کردند. اما با انتشار اولین اثر نمایشی توئی، پاندا و مار جادویی که در اکتبر ۱۹۵۸ اکران شد، صنعت پویانمایی در ژاپن مورد توجه عموم جهان قرار گرفت.
موفقیت انیمه آلاکازام بزرگ منجر به یافتن هنرمندی به نام تزوکا اوسامو شد، که با اثرهای فانتزی مدرن و سریع خود، پدر مانگای ژاپنی لقب گرفت. تزوکا تحت تأثیر تولیدات شرکت هانا-باربرا در اواخر دهه ۱۹۵۰ قرار گرفت و استودیو Mushi Productions را تأسیس کرد. موفقیت اولین نمایش استودیوها در سال ۱۹۶۳ که عنوان Astro Boy بود، بسیار زیاد بود به طوری که تا پایان سال، سه استودیوی پویانمایی تلویزیونی دیگر نیز وجود داشت و توئی کار خود را برای بخش تلویزیونی باز کرد. بزرگترین تفاوت بین استودیوهای ژاپنی و استودیوهای آمریکای شمالی، تفاوت در موضوع بزرگسالان بود تا در ژاپن جای خود را باز کنند. عقیده تزوکا مبنی بر اینکه انیمیشن نباید فقط به کودکان محدود شود، استودیوهای بسیاری را ایجاد کرد که در تولید اقتباسی از داستانهای کلاسیک با موضوع بزرگسالان مانند هایدی (هایدی، دختر آلپ) ،هزار و یک شب و خاطرات یک دختر جوان و بسیاری دیگر نقش ایفا کردند.
در دهه ۱۹۸۰، استودیوهای پویانمایی به دلیل موفقیت فیلم هایائو میازاکی به نام نائوشیکا از دره باد به ریشههای سینمایی خود بازگردانده شدند و این اثر باعث شد که میازاکی و دوست نزدیکش، ایسائو تاکاهاتا بتوانند استودیو جیبلی را تأسیس کنند. بسیاری از آثار جیبلی تبدیل به پرفروشترین فیلمهای سینمای ژاپن شدهاند.
بازار «اوویای» یا «Original Anime Video» که به صورت «OVA» مخفف میشود، در سال ۱۹۸۴ شروع شد. اوویای در بازار ویدئوهای خانگی منتشر میشود و برای تماشاگران تلویزیون یا سینما نیست. تولیدات اوویای میتوانند از نیم ساعته تا بیش از دو ساعت ادامه داشته باشند. از آنجا که بازار اوویای مشکلات و موانعی که در نمایشهای تلویزیونی یا فیلمهای بلند وجود دارد را ندارند، میتواند میزان بی رحمانه خشونت و/یا پورنوگرافی را نشان دهند. برخی از اوویایها آنقدر مورد استقبال قرار میگیرند که بعدها به عنوان مجموعه تلویزیونی پویانمایی یا فیلم سینمایی بازسازی میشوند.
اگرچه قراردادهای دائمی/تمام وقت در استودیوها وجود دارد، اما بیشتر انیماتورها به صورت قراردادی کار میکنند. برخی از انیماتورها در گروه اصلی استودیو در نظر گرفته میشوند، که میتوانند در نتیجه حضور در آنجا از بدو تأسیس شرکت یا جذب استعدادهای دیگر از استودیوهای پویانمایی باشند. بودن درگروه اصلی، موقعیت امن تری در یک استودیوی پویانمایی است ولی ممکن است استودیو سیاستهایی در مورد تصدی احتمالی انیماتورها داشته باشد. از آنجایی که امروزه استودیوها میتوانند انیماتورها را به صورت اجاره ای برای طراحی اثر سفارشی استخدام کنند، برخلاف برخی از انیماتورهای در اوایل صنعت، بسیاری از هنرمندان نمیتوانند حقوق خلاقیت خود را حفظ کنند. میزان این مالکیت فکری بستگی به قوانین آن کشور دارد.
همچنین انیماتورها باید از قوانین قراردادها و قوانین کار رایج در حوزه قضایی که استودیوی پویانمایی تابع آن است، آگاه باشند. نبردهای حقوقی متعددی بر سر حق امتیاز مجموعههای معروفی مانند پاندای کونگفوکار و باباسفنجی شلوارمکعبی وجود داشتهاست. این امر در نتیجه بند قراردادهای حق چاپ به وجود آمده که میگوید نمیتوان یک ایده را برای انیماتور محفوظ کرد. این بدان معناست که اگرچه انیماتورها ممکن است ایدههایی در مورد شخصیتها و طرحهای خاص به استودیوهای پویانمایی ارسال کرده باشد، اما این ایدهها به تنهایی نمیتواند برای شخص انیماتور حفظ شود و اگر هم منجر به سوددهی استودیو شود، درصد خاصی به شخص صاحب ایده داده نمیشود. با این حال، این موضوع، باعث توقف هنرمندان مستقل از طرح شکایت در مورد ایده شخصیتهای استودیوهای مختلف نمیشود.
با توجه به طیف گستردهای از تکنیکها و سبکهای پویانمایی، بسیاری از استودیوهای پویانمایی معمولاً در انواع خاصی تخصص دارند.
پویانمایی سنتی از فریمهای دستساز استفاده میکند. در سالهای اخیر اکثر استودیوها، روش انیمیشن سازی سنتی را به دلیل افزایش استفاده از رایانهها کنار گذاشتهاند و برخی از شرکتها مانند استودیو انیمیشن والت دیزنی بهطور کامل به سمت تصویر تولیدشده توسط کامپیوتر روی آوردهاند. با این وجود، پویانمایی سنتی هنوز بهطور گسترده در دنیای کارتون و انیمیشن استفاده میشود. استودیوهای برجسته ای که در این سبک تخصص دارند شامل استودیو جیبلی و استودیوهای کارتون نتورک است.
پویانمایی استاپ موشن از اشیایی استفاده میکند که بهصورت تدریجی جابجا و عکاسی میشوند تا در هنگام پخش و قرار دادن فریمها، حرکت ایجاد کنند. استودیوهای برجسته ای که در این سبک پویانمایی تخصص دارند شامل آردمن انیمیشن و لایکا هستند.
پویانمایی سه بعدی جدیدترین تکنیک انیمیشن سازی است که با استفاده از رایانهها و نرمافزارهایی مانند هودینی، مدلهای سه بعدی ایجاد میکند و سپس دستکاری شده و برای ایجاد حرکت ارائه میشوند.. استودیوهای قابل توجه شامل پیکسار، بلو اسکای استودیو و ایلومینیشن اینترتینمنت است.
تاریخچه انیمه از اوایل قرن بیستم و با اولین فیلمهای سال ۱۹۱۷ آغاز میشود.
اولین نسل از انیماتورهای در اواخر 1910s شامل Ōten Shimokawaهای Jun'ichi Kōuchi و Seitaro Kitayamaمعمولا به عنوان «پدران» انیمیشن. فیلمهای تبلیغاتیمانند Momotarō هیچ Umiwashi (1943) و Momotarō: Umi no Shinpei (1945) دومی اینکه اولین انیمیشن از ویژگیهای فیلم ساخته شد در طول جنگ جهانی دوماست. در طول دهه ۱۹۷۰ انیمیشن توسعه یافته بیشتر با الهام از انیماتورهای دیزنی جدا کردن خود از آن ریشههای غربی و در حال توسعه مجزا ژانرهای مانند ویژگی و فوقالعاده ربات subgenre. معمولی نشان میدهد از این دوره عبارتند از: Astro Boyبا Lupin III و Mazinger Zاست. در این دوره چند فیلمسازان مشهور شد به خصوص هایائو میازاکی و Mamoru Oshii.
در 1980s انیمیشن شد جریان اصلی در ژاپنتجربه رونق در تولید با افزایش محبوبیت انیمیشن مانند Gundamهای Macrossهای توپ اژدهاو ژانرهای مانند واقعی رباتهای فضایی اپرا و cyberpunk. Space Battleship Yamato و Super Dimension Fortress Macross نیز به دست آورد پس از موفقیت در سراسر جهان اقتباس شده بود به عنوان ستاره تریل و Robotech.
فیلم Akira رکورد در سال ۱۹۸۸ برای هزینههای تولید یک فیلم انیمیشن و رفت و تبدیل به موفقیت بینالمللی است. بعد در سال ۲۰۰۴ همان سازندگان تولید Steamboyکه در زمان بیش به عنوان گرانقیمتترین فیلم انیمیشن. Spirited Away مشترک این جایزه برای اولین بار در سال ۲۰۰۲ جشنواره فیلم برلین و برنده سال ۲۰۰۳ جایزه اسکار برای بهترین انیمیشن از ویژگیهای در حالی که بی گناهی: Ghost in the Shell برجسته بود در سال ۲۰۰۴ در جشنواره فیلم کن.
با توجه به گفتههای Natsuki Matsumoto اولین انیمیشن ساخته شده در ژاپن، اوایل سال ۱۹۰۷ بوده که با نام: Katsudō Sashin 活動写真,Activity pool شناخته میشود. با توجه به تصویر نمایش، پسری در لباس ملوانی دیده میشود که حروف"Katudō Sashin" را مینویسد، این اثر برای اولین بار در سال ۲۰۰۵ پیدا شد. این فیلم چند ثانیهای از ۵۰ فریم تشکیل شدهاست که با استفاده از شابلون بر روی سلولوید به صورت مستقیم نقاشی شده. این ادعا هنوز مورد تأیید واقع نشده که این نمایش قبل از نمایش اولین اثر انیمیشن در ژاپن رخ داده. تاریخ و اولین فیلمی که به صورت عمومی پخش شد مسئلهای دیگر از مشاجرهها است:هنگامی که قطعاً اثری ساختهٔ ژاپن به قبل از ۱۹۱۷ برنمیگردد، امکان دارد که آثاری از دیگر فیلمها وارد ژاپن شده باشد که هنوز مدرکی وجود ندارد که بگوید قبل از ۱۹۱۲ چیزی پخش شده باشد. اولین انیمیشن خارجی یافت شده برای اولین بار در ژاپن در سال ۱۹۱۰ بوده که هنوز معلوم نیست که این فیلم به صورت عمومی یا در سینما پخش شده یا نه!
Yasushi Watanabe فیلمی را با عنوان: "不思議のボールド" Fushigi nobōrudo Miracle Board در اطلاعات ذخیره شدهٔ شرکت 吉沢商店 Yoshizawa Shōten پیدا کرده بود که توضیحات فیلم تمامی اطلاعات و توصیفات اثر James Blackton که مراحل خندهدار چهرههای جالب بود را داشت، البته تصدیق آکادمی بر روی این موضوع است که آیا این یک انیمیشن واگذار شدهاست یا خیر. با توجه به گفتههای Kyokko Yoshigama اولین فیلم انیمیشنی با نام:ニッパールの変形 Nippaaru's Transformation شناخته میشود که در ۱۹۱۱ در توکیو ژاپن در Asakusa Teikakukan به نمایش گذاشته شد. اولین فیلم کارتونی تأیید شده که در ژاپن پخش شده،Les exploits de fen follet که ساختهٔ Émele Cohl در ۱۵ آوریل ۱۹۱۲ بود. در حالی که حدسها و گمانهای بیشتری و "Trick film"های فراوانی یافت شدند، این اولین سند ثبت شده مبنی بر نمایش فیلم کارتونی ۲بعدی در سینمای ژاپن است. در این هنگام انیمیشنهای آلمانی که برای پخش در کشور مادری بودند در ژاپن ساخته میشد. تعداد اندکی از انیمیشنهای ساخته شده در زمان اولین ساختههای ژاپنی توانستهاند سالم بمانند. علتهای متفاوتی برای از بین رفتن هر کدام وجود دارد که بیشتر آنها به دلیل مسائل بازرگانی بودند. بعد از آنکه کلیپها به نمایش گذاشته میشدند، حلقهٔ فیلمها که جزئی از اموال سینما به حساب میآمدند به سینماهای کوچکتر در کشور فروخته میشد و بعدها قطعهها را جدا میکردند و به صورت خام یا تک فریم میفروختند. اولین انیمه که در ژاپن تولید شد بر میگردد به سالهای ۱۹۱۷ ولی این موضوع مورد مشاجره قرار گرفتهاست که این اثر افتخار اولین بودن را به خود اختصاص داده. . موضوع تولید: Dekobō shingachō – Meian no shippai 凸坊新画帳・名案の失敗 Bumpy new picture book – Failure of a great plan که تقریباً فوریه ۱۹۱۷ ساخته شده مورد تأیید قرار گرفته! حداقل ۲ عنوان دیگر که هنوز تأیید نشدهاند وجود دارد که ادعا دارند ۲ ماه قبل تر از این موضوع ساخته شدهاند. اولین انیمههای کوتاه توسط ۳ شخصیت اصلی در تولید ساخته شدهاند. Ōten Shimokawa یک کاریکاتوریست سیاسی و یک نقاش کارتون بود که برای مجلهٔ Tokyo Puck کار میکرد. او توسط Tenkatsu استخدام شد تا برای آنها انیمیشن درست کند. به دلیل موارد پزشکی او تنها توانست ۵ فیلم به اضافهی: Imokawa Mukuzo Genkanban no Maki 1917 را بسازد، قبل از آنکه به کار قبلی خود برگردد. یک انیماتور برجستهٔ دیگر در آن دوره Jun'ichi Kōuchi بود. او نیز یک کارکاتوریست و نقاش بود، کسی که در حوزهٔ نقاشی آبرنگ تحصیل کرده بود. در ۱۹۱۲ او وارد بخش کارتون شد و سالها بعد برای یک انیمیشن توسط Kobayashi Shoka در ۱۹۱۶ استخدام شد. او در حال بهترین انیماتور دهههای ۱۹۰۰ بهشمار میآید. کارهایش شامل ۱۵ فیلم بودند. سومین نفر Seitaro Kitayama بود، یک انیماتور جوان که کارهایش همگی برای خودش بودند و توسط نهادهای بزرگتر استخدام نشده بود. او در نهایت استودیوی انیمیشن سازی خود را ساخت که با نام Kitayoma Eiga Seisakujo شناخته میشد و سالها بعد به دلیل موفق نبودن در تبلیغات بسته شد. او تکنیک Chalkboard را شخصیسازی کرد و بعداً انیمیشنهای کاغذی، همراه با پسزمینه پرینت شده و بدون آن را ابداً کرد. کارهای این دو پیشگام نام برده شده در آخر شامل: Namakura Gatana An obtuse sword,1917 و فیلمی در سال ۱۹۱۸ به نام Urashima Tarō که هر دو در سال ۲۰۰۷ در یک فروشگاه اتیقه فروشی یافت شدند.
آقای Yasuji Murata , Sanae Yamamoto و Noburō Ōfuji و Hakuzan Kimura همگی شاگردان Kitayama Seitaro بودند و در استودیوی فیلمسازی او کار میکردند. آقای Kenzō Masaoka که یک انیماتور مهم دیگر بود در استودیوی انیمیشن سازی کوچکتری کار میکرد. در سال ۱۹۲۳ زمین لرزه بزرگی به نام Kentō بیشتر استودیوی Kitayama را نابود کرد و انیماتورهای جمع شده را از هم جدا کرد و هر یک استودیوی خود را ساختند.
انیماتورهای قبل از جنگ مشکلاتی را داشتند و اول آنکه باید با سازندگان خارجی رقابت میکردند، مانند دیزنی که کارهایش هم بر روی سازنده و هم بیننده تأثیرگذار بودند. فیلمهای دیزنی توانسته بود در بازارهای خارجی سودی را بدست بیاورد و حتی با قیمتهای پایینتری از تولیدات داخلی ژاپن به فروش برسد، قیمتی که حتی از هزینههای تولید کمتر بود. به همین دلیل سازندگان ژاپنی مجبور بودند با حقوق خیلی کمی در کمپانیهای کوچک و با تعداد انگشت شماری کارمند کار کنند که باعث سختتر شدن رسیدن به کیفیت کالای خارجی برای رقابت میشد که شامل رنگبندی و صداگذاری و ارتقا سطح کاری توسط شرکتهای بزرگتر بودند. تا اواسط دهه سوم قرن ۲۰ انیمیشنهای ژاپنی از سیستم "Cutout Animation" یا همان برش کاغذی و فریم استفاده میکردند و آن هم به خاطر گران بودن سلولوید بود. این در انیمیشن به نظر اشتقاقی و سطحی (در هنگامی که حرکت رو به جلو یا عقب سخت بود) میآمد و فاقد جزئیات بود. اما از آنجایی که انیماتورهای توانسته بودند این محدودیت را تبدیل به یک موقعیت کنند، بزرگانی چون:آقای Yasuji Murata و Noburō Ōfuji توانستند شگفتیهایی را توسط برش کاغذی به وجود بیاورند.
البته انیماتورهایی مثل Kenzō Masaoka و Mitsuyo Seo سعی کردند انیمیشنهای ژاپنی را با کیفیت خارجی تولید کنند با استفاده از انیمیشن سلولویدی، صدا دار بودن و تکنولوژی جدید مثل دوربینهای چندباله (Multiple Camera). Masaoka اولین انیمه سخنگو که با نام Chikara to Onna no Yo no Naka شناخته میشود را ساخت که در سال ۱۹۳۳ پخش شد و اولین انیمه ای که تماماً از سلولوید در ساخت آن استفاده شده بود به نام The Dance of Chagamas است. Seo اولین نفری بود که از دوربین چندباله در ساختن Ari chan در ۱۹۴۱ استفاده نمود.
همچین نوآوریهایی برای آنکه هزینههای تولیدشان تنها از راه فروش و تبلیغات تأمین شود کار بسیار سختی بود به همین دلیل انیمیشنهای قبل از جنگ به اسپانسرهایی هم نیاز داشتند؛ و این در هنگامی بود که انیماتورها در برخی مواقع فیلمهای ارتباط مردمی برای شرکتها، آموزشی برای دولت، و در نهایت تبلیغاتی برای ارتش درست میکردند. در این هنگام سانسورها و ارتباطات مدرسه ای باعث شد تا بچهها از دیدن فیلمها لذت نبرند و سپس انیمههایی که بار آموزشی داشتند توسط Monbusho (وزارت آموزش) تشویق میشدند. این برای کسانی که در صنعت ساخت و تولید انیمیشن به مشکل خورده بودند یک مهم بود که نشان میداد میتوانستند کارهایشان را در صنایع آموزشی مدارس، سیاست و صنعتی به نمایش بگذارند و جایگاه خود را در بین اینها پیدا کردند.
در دهه ۱۹۳۰, دولت ژاپن برنامههایی را ب منظور احیای فرهنگ ملی خود آغاز کرد. این جریان منجر ب کنترل شدید رسانههای انتشاری و سانسورهای سخت گیرانه گردید. از انیماتورهای بسیاری درخواست شد تا انیمههایی با تأکید بر روح فرهنگ ژاپن و تعصب ملی تولید کنند. بعد از قانون ۱۹۳۹ فیلمهای مستند و آموزشی دیگری ساخته شد و اکران فیلمها در تئاترهای خبری افزایش یافت. این حمایتها سبب پیشرفت صنعتی شد .. طوریکه کمپانیهای بزرگ و بزرگتر از ادغام شرکتها تشکیل شدند. استودیوهای لایو اکشن مثل Shochika در این جریان شکل گرفتند. کارهای استادانه ای نظیر Kenzo masaoka's kumo to churippu در Shochiku تولید شدند. موقعیت جنگ سبب شد تا این صنعت مجدداً بازسازی شود و شکل تازه ای ب خود بگیرد ازجمله این تغییرات ادغام استودیوهای فیلمسازی و تبدیل آنها به سه کمپانی بزرگ بود.
انیمههای بیشتری به سفارش ارتش تولید شدند تا پیروزی ملت هوشمند ژاپن را در مقابل نیروهای دشمن ب تصویر بکشند. در سال ۱۹۴۳, Geiju Eigasha با کمک Navy عقابهای دریا ی Mitsuyo Seo Momotare را تولید کرد. پس از آن Shochiku باردیگر از Navy کمک گرفت و در سال ۱۹۴۵ اولین فیلم ژاپنی متحرک با کیفیت رئال را با نام جنگجویان الهی دریای Seo Momotaro تولید نمود. عنوان اولین انیمه آسیایی جالب توجه به پرنسس Iron Fan تعلق گرفت که در چین تولید شد. این انیمه محصول سال ۱۹۴۱ میباشد. ب دلیل مسائل اقتصادی، ژاپن تا مدت زیادی پس از جنگ پا ب عرصه ننهاد ولی در ادامه این ژاپن بود که با بهترین و دردسترسترین منابع به گسترش هرچه بیشتر این صنعت پرداخت.
استودیو انیمیشن Toei در سال ۱۹۴۸ تأسیس شد. اولین انیمه رنگی با نام Hakujaden (افسانهٔ مار سفید، ۱۹۵۸) توسط این شرکت ساخته شد. این انیمه در سال ۱۹۶۱ با نام پاندا و مار جادویی در آمریکا منتشر شد. بعد از موفقیت این پروژه، Toie هر ساله یک انیمیشن بلند جدید منتشر میکرد. سبک Toei سرمشقی بود برای انیماتورهایی که ایدههایشان را به واقعیت بدل میکردند. بارزترین نمونه این تأثیر را میتوان در فیلمی Hols :به نام شاهزاده خورشید ساختهٔ Isao Takahat مشاهده نمود.
غالباً از Hols به عنوان نخستین جهش بزرگ از سبک مبتدی و عادی انیمه و آغازگر مکتبی که بعدها سبک آتوریستیک (نظریه مؤلف) یا انیمهٔ پیشرفته نامیده شد یاد میشود. این سبک کارگردانانی همچون Hayao Miyazaki(خالق Spirited away) و Mamoru Oshii دربرمیگیرد.
سبک Toei با توسعهٔ مانی شات (فیلمبرداری از صحنههای بارزش) سهم عمده ای در پیشرفت انیمه مدرن داشت. این روش سبب کاهش هزینه و افزایش توجه به کیفت و جزئیات قسمتهای مهم داستان در مقایسه با دیگر قسمتها گردید. (البته اغلب سبب ایجاد محدودیتهایی در انیمیشن میشد). Yasuo o tsuka، انیماتور Toei شروع به آزمایش این سبک نمود و تا ورود به تلویزیون آن را توسعه داد. در دهه 1980, Toei دستاوردهایش را در اختیار کمپانیهای دیگر از جمله Snbow Production, Marvel Production, DiC Entertainment, Myrakami-Wolf-Swenson, Ruby Spears و Hanna Barbera گذاشت. در این دوره کارتونهای انیمه ای متعددی برای آمریکا ساخته شد. در دهه ۱۹۸۰ استودیوهای دیگری مثل TMS Entertaining نیز مورد استفاده قرار گرفتند. این امر موجب شد تا استودیوهای آسیایی بیش از پیش برای تولید انیمه ای خارجی مورد استفاده قرار گیرند. البته این کمپانیها همچنان به تولید انیمه برای مردم ژاپن ادامه دادند. Osamu Tezuka بعد از اتمام قراردادش با انیمیشن Toei در سال ۱۹۶۱ اقدام به تأسیس Mushi Production کرد. این استودیو پیشتاز انیمههای تلویزیونی در ژاپن بوده و هم چنین افتخار تولید سری انیمههای تلویزیونی موفق همچون
Astro boy, Kimba the White Lion, Goku no Daikoben و Princess knight (پسر آسترو، کیمبا شیر سفید، Goku no Daikoben و شوالیه شاهزاده) را داشتهاست. اولین انیمه پخش شده در ایالات متحده آمریکا نیز توسط این استودیو تولید گردید. (در شبکه NBC سال ۱۹۶۳) هرچند Osamu Tezuka در خصوص محدودیتهای تلویزیون US و تغییرات لازم برای پخش گلایههایی داشت.
دهه ۱۹۶۰-در دهه ۱۹۶۰ انیمه به تلویزیون آمریکا پا نهاد. در سال ۱۹۶۰ اولین فیلم انیمه ای به نام سه افسانه (Three tales) پخش شد. در سال بعد شاهد پخش اولین انیمه تلویزیونی ژاپن ب نام حافظه کوتاه مدت/تاریخ سریع (Instant History) بودیم. البته همه قسمتهای آن انیمیش نبود. اغلب گفته میشود که Tetsuwan Atom (پسر آسترو (Astro boy)) اثر Osamu Tezuka اولین مجموعه از انیمههای تلویزیونی نبودهاست. این انیمه در ۱ ژانویه ۱۹۶۳ عرضه شدهاست.
در سال ۱۹۶۳ Sennin Buraku به عنوان اولین انیمه late night و Wolf Boy Ken اولین مجموعه تلویزیونی از Toei Doga معرفی شدند. Mushi Pro به ساخت انیمههای بیشتر ادامه دادند و موفقیتهایی نیز کسب کردند. از جمله مجموعههای موفق Mushi, شیر سفید Kimba ساخت سال ۱۹۶۵ بود. جادوگر Sally اولین انیمه جادوگری دخترانه بود ک در سال ۱۹۶۶ شروع به پخش کرد. نسخه اصلی انیمه تلویزیونی مسابقه سرعت (speed racer) در سال ۱۹۶۷ شروع شد و با موفقیتی بزرگ به West White آورده شد. در همان زمان انیمه ای با اقتباس از شوالیه شاهزاده (princess knight) اثر Tezuka پخش شد. این انیمه از معدود انیمههای shoujo دهه خود گردید. دو سال بعد از ساخت یک فیلم اقتباسی، اولین انیمهٔ اقتباسی در سال ۱۹۶۸ از مانگای Cyborg 009 اثر Shotaro Ishinomri ساخته شد
Sazae-san انیمه ای بلند اجرا است که در ۱۹۶۹ شروع شد و تا به امروز ادامه یافتهاست. تا سال ۲۰۱۴, ۶۵۰۰ قسمت از این انیمه پخش شدهاست و به نظر ۲۵ درصد از مخاطبان هنوز محبوبترین انیمه پخش شدهاست.
در طول دهه ۱۹۷۰، بازار ساخت فیلم در ژاپن به دلیل رقابت با تلویزیون کاهش پیدا کرد. این امر باعث شد تا پرسنل و بسیاری از انیماتورهای Toei animation به استودیوهای همچون A Pro و Telecom animation بروند. کمپانی Mushi Production ورشکسته شد (هر چند که ۴ سال بعد دوباره احیا شد)، و کارکنانش استودیوهای همچون Madhouse و Sunrise را ایجاد کردند. بسیاری از انیماتورهای جوان مجبور شدند به عنوان کارگردان فعالیت کنند و این استعدادهای جوان باعث شدند تا صنعت انیمه تجربیات مختلفی را بدست آورد. یکی از سریهای تلویزیونی موفق در اوایل دهه 70 Tomorrow's Joe بود، یک انیمهٔ ورزشی دربارهٔ بوکس که جزو انیمههای معروف ژاپن شد. در سال ۱۹۷۱ اولین سری انیمهٔ Lupin III پخش شد. با اینکه این سری هماکنون بسیار محبوب است آن زمان پخش انیمه لغو شد و تنها ۲۳ قسمت از آن پخش شد. سری دوم (در ۱۹۷۷ آغاز شد) موفقیت بیشتری کسب کرد و تا ۱۵۵ قسمت پیش رفت.
از نمونههای دیگر این تجربیات سری تلویزیونی Heidi, Girl of the Alps در سال ۱۹۷۴ بود که توسط Isao Takahata ساخت شد. فروش این انیمه در ژاپن چندان موفق نبود، چرا که داستانی درام و واقع گرایانه برای کودکان بود، در حالی که شبکههای تلویزیونی فکر میکردند کودکان به سمت دنیای فانتزی بیشتر جذب میشود. فروش جهانی هایدی به خصوص در کشورهای اروپای موفقیتآمیز بود، و این موفقیت باعث شد تا ژاپن اجازه دهد هایائو میازاکی و تاکاهاتا سری انیمههای که براساس کتاب بودند را آغاز کنند. میازاکی و تاکاهاتا اواخر دهه ۷۰ از استودیو Nippon Animation خارج شدند. انیمههای تحسین شدهٔ میازاکی در طول دهه 70: Future Boy Conan (1978) و Lupin III: The Castle of Cagliostro (1979) بودند
در طول این مدت، انیمیشنهای ساخت ژاپن به کشورهای اروپایی راه پیدا کرد و مخاطبین آن کودکان اروپایی و ژاپنی بودند، که نمونهٔ برجستهٔ آن هایدی بود و همچنین Barbapapa و Vicky the Viking. ایتالیا، اسپانیا و فرانسه به محصولات ژاپن که با قیمت کم عرضه میشد، علاقمند شدند.
ژانر دیگری که در این دوره آغاز شد mecha بود. از کارهای اولیه در این ژانر Mazinger Z (1972-1974)، Science Ninja Team Gatchaman (1972-1974)، Space Battleship Yamato (1974-1975) و Mobile Suit Gundam (1979-80) بودند.
از انیمههای که مخاطبینشان دختران بودند در این دهه میتوان به Candy Candy و Rose of Versailles اشاره کرد که محبوبیت زیادی در ژاپن و بعدها در جهان پیدا کردند.
تا ۱۹۷۸ بیش از ۵۰ سری در تلویزیون پخش شدند.
پس از موفقیت تجاری جنگ ستارگان (Star Wars), توجهات بیشتری به سمت انیمههای اپرای فضایی جلب شد تا جایی که اپرای فضایی ناو فضایی یاماتو (Space Battleship Yamato) به صورت فیلم سینمایی ساخته شد. انیمهیMobile suit Gundam (1979) هم ناموفق بود و در سال ۱۹۸۲ به صورت فیلم سینمایی ساخته شد. موفقیت ورژن تئاتری/سینمایی Yamato و Gundam شروع انفجار انیمه در دهه ۱۹۸۰ و دومین عصر طلایی سینمایی ژاپن هستند.
یک شاخهٔ فرهنگی در ژاپن که بعدها خود را Otaku نامیدند، مجلههایی همچون Animage و بعد Newtype را راه اندازی کردند. این مجلات در پاسخ به جمعیت روزافزون شیفتگان مشتاق نمایشهایی همچون Yamato و Gundam در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰ به وجود آمدند.
اگرچه جنگ ستارگان در ایالات متحده هم از محبوبیت بالایی برخوردار بود ولی تأثیر چندانی بر ارتقای سطح انیمه نداشت. در سال 1978 Gatchman بازسازی و تصحیح شد و به نبرد سیارهها (Battle of Planets) تبدیل شد. در سال ۱۹۸۶ باردیگر به عنوان G_Force منتشر گرید. ناو فضایی یاماتو(Space Battleship Yamato) هم در سال ۱۹۷۹ بازسازی و تصحیح شد و به عنوان پیک ستاره (Star Blazers) درآمد. سریهای Macross با انیمهٔ قلعه فرابعد ماکروس (The Super Dimension Fortress Macross) شروع شدند (۱۹۸۲)، که اقتباسی از این سری در ۱۹۸۵ با عنوان اولین بخش و آرک روبوتک (arc of Robotech) به انگلیسی ساخته شد و در واقع ترکیبی از سه عنوان انیمه ای بود: The Super Dimension Fortress Macross, Super Dimension Cavalry Southern Cross and Genesis Climber Mospeada. دنبالهٔ Mobile Suit Gundam, با عنوان Mobile Suit Zeta Gundam (1985)، موفقترین اپرای فضایی روبات رئال در ژاپن شد که بهطور متوسط ۶٫۶ درصد و حتی تا ۱۱٫۷ درصد آمار تلویزیونی را کسب کرده بود.
با تبلیغات Mamuru Oshii از Urusei Yatsura مانگای محبوب Rumiko Takahashi, شاخهٔ فرهنگی (ساب کالچر) اوتاکو(Otaku) بیش از پیش شناخته شد(۱۹۸۱). یاتسورا در واقع Takahashi را به یک نام معتبر تبدیل کرد و Oshii از فرهنگ طرفداران فاصله گرفت و رویکرد قویتری را در فیلم رویاپرداز زیبا (Beautiful Dreamer) به کار برد. این جدایی از ساب کالچر Otaku به Oshii اجازه داد تا در این عرصه فراتر برود.
در این دوره ساب کالچر Otaku تأثیر بسزایی بر فعالان این صنعت نهاد. مشهورترین آنها گروه آماتور فیلمسازی Daicon بود که بعد به Gainax تبدیل شد. کار Gainax با ساخت صحنههای علمی تخیلی برای Daicon شروع شد، Gainax به قدری در میان Otakuها محبوب بود که به آنها فرصتی داده شد تا ادارهٔ پرهزینهترین انیمه آن زمان یعنی «نیروی فضایی سلطنتی: بالهای اونامیسو» (Royal Space Force: The Wings of Honnêamise) را به عهده بگیرند (۱۹۸۷).
در این دوره یکی از تأثیرگذارترین انیمههای کل تاریخ به نام «ناوسیکا از دره باد» (Nausicaä of the Valley of the Wind) ساخته شد(۱۹۸۴). این فیلم اعتبار فوقالعاده زیادی به انیمیشن بخشید بطوریکه بلافاصله پس از انتشار این انیمه بودجههای فراوانی به پروژههای تجربی و جاه طلبانه تعلق گرفت. از دیگر تأثیرات آن فرصتی بود که در اختیار کارگردان Hayao Miyazaki و همکار قدیمی اش Isao Takahatu قرار گرفت تا استودیوی خود را تحت نظارت Toshio Suzuki ,ادیتور سابق Animage , افتتاح کنند. این استودیو با نام Ghibli شناخته شد و اولین فیلم آن «لاپوتا: قلعه ای در آسمان»(Laputa: Castle in the Sky) (1986) بود. این اثر یکی بلندپروازانهترین فیلمهای Miyazak بود.
اثر موفق «گوی اژدها»(1986) (Dragon ball)معرفی کنندهٔ ژانر هنرهای رزمی بود. این ژانر تأثیر خارقالعاده ای بر صنعت انیمیشن ژاپن داشت. این جریان انیمههای رزمی بعدی را تحت تأثیر قرار داد و باعث ساخت سریهای: یو یو هاکوشو(1990) (YuYu Hakusho)، وان پیس (One Piece)(1999) و ناروتو (Naruto) (2002) گردید.
در دهه ۱۹۸۰ انیمه به شکل ویدیو انیمیشن اورجینال OVA به بازار ویدیوی خانگی پا گذاشت. اولین OVA (اوویاِی) Dallos اثر مامورو اوشی بود (۱۹۸۳–۱۹۸۴). نمایشهایی همچون patlabor کار خود را از این بازار شروع کردند و اثبات کردند که راهی برای تست کردن انیمیشنهای کم فروش دربرابر مخاطبان وجود دارد. OVA اجازهٔ انتشار انیمههای پور---نوگرافیکی همچون خامهٔ لیمویی (Cream lemon)(1984); اولین he---ntai (ژانر پور—ن) OVA بود که ساخته گروهی ناآشنا با نام بچههای شگفتانگیز استودیوی Lamila Anime بود که در ۱۹۸۴ عرضه گردید.
در دهه ۱۹۸۰ شاهد ترکیب انیمه با بازیهای ویدیویی بودیم. انتشار فوتون قرمز زیلیون (Red Photon Zillion)(1987) و به دنبال آن ساخت بازی آن فرصتی برای بازاریابی Sega به منظور افزایش فروش Master system (مستر سیستم)های جدید خود در ژاپن بود.
انیمههای ورزشی نیز در این دهه در سال ۱۹۸۳ با ساخت شده انیمهای از مانگای فوتبالی کاپیتان سوباسا (Captain Tsubasa) اثر یوایچی تاکاهاشی، وارد بازار شدند. این انیمه اولین انیمهٔ ورزشی موفق در جهان است. تمها و داستانهای این انیمه الگویی برای انیمههای ورزشی بعد قرارگرفت. از جمله این انیمهها slam-dunk، شاهزادهٔ تنیس و حفاظ چشم 21 (Eyesheild) بودند.
در اواخر دهه ۱۹۸۰ شاهد افزایش شمار فیلمهای تجربی با بودجههای بالا بودیم. در 1985 Toshio Suzuki کمک کرد تا بودجهٔ فیلم تجربی Oshii به نام تخم فرشته (angel's egg) فراهم شود. اجراهای تئاتری باشکوه تر گردید به طوریکه هر فیلم سعی داشت با جای دادن نشانههایی از موفقیت بزرگ Nausicaa در داستان خود از ساختههای پیشین برتری یابد. شب در راهآهن کهکشانی (night on the Galactic railroad) (1985, افسانهٔ جنجی (tale of Genji) (1986) و مدفن کرمهای شب تاب (۱۹۸۸) همه فیلمهایی باشکوه بودند که بر اساس آثار ادبی ژاپن ساخته شده بودند. به فیلمهایی نظیر ضد حمله چار (char's counter attack)(1988) و Arion(1986) بودجههای سنگین و بی نظیر تعلق گرفت. دورهٔ ساخت این فیلمهای آزمایشی با بودجههای بالا با ساخت دو فیلم از پرهزینهترین انیمههای جهان به نام نیروی فضایی سلطنتی، بالهای هونهمیسا (Royal Space Force: The Wings of Honneamise) (1987) و آکیرا(۱۹۸۸) به اوج خود رسید. خدمات تحویل رسانی کیکی (Kiki's Delivery Service)(1989) اثر استودیو Ghibli پرفروشترین فیلم ۱۹۸۹ بود که حدود ۴۰ میلیون دلار از گیشههای بلیط خود به دست آورد.
آکیرا علیرغم شکست تجاری در ژاپن، طرفداران بسیاری را در سطح بینالمللی کسب نمود. این فیلم به ابزار ضربهٔ فرقه ای و درنهایت سمبلی برای رسانههای غرب تبدیل شد. شکست خانگی و موفقیت بینالمللی آکیرا با انفجار اقتصاد حباب و مرگ Osamu Tezuka در ۱۹۸۹ همراه شد و جهان را به عصر انیمه ای دهه ۱۹۸۰ نزدیک کرد.
در سال ۱۹۹۵، هیدآکی آنو انیمهٔ Neon Genesis Evangelion را نوشت و کارگردانی کرد. این انیمه بین طرفداران ژاپنی محبوب شد و مورد توجه رسانههای عمومی قرار گرفت. این باور وجود داره که، آنو قصد داشته انیمه ای در سبک و علاقه ای اوتاکوها رو در صنعت انیمه احیا کنه، ولی در طول تولید، انیمه انتقاد شدیدی به زیر شاخهها پیدا کرد، و در آخر با اکران فیلم The End of Evangelion (1997)، مجموع فروش انیمه به ۱۰ میلیون دلار رسید. آنو قصد کرد تا فیلمهای لایو اکشن تهیه کند. بعضی از بخشهای Evangelion دارای خشونت و جنسی گرایی زیادی بود که TV Tokyo مجبور شد آنها را سانسور کند. در نتیجه، وقتی Cowboy Bebop (1998) اولین بار پخش شد، به شدت ادیت شده بود و تنها نیمی از اپیزودها پخش شدند، با این حال این انیمه نیز مورد توجه رسانهها قرار گرفت و خیلی زود در ژاپن و خارج از آن به انیمه معروفی تبدیل شد.
ساخت سری نمایشهای مکا(mecha) که به آنها post Evangelion یا organic میگفتند با انیمه Evangelion آغاز شد. بیشتر این نمایشها در واقع روباتهای غول آسا همراه با نوعی داستان مذهبی یا پیچیده بودند. از جمله این نمایشها Rahxephon, قدرت مغز (brain powered) و Gasaraki بود. این امر همچنین منجر به تولید نمایشهای تلویزیونی شبانگاهی بهطور آزمایشی گردید، این سری آزمایشی با سری Experiments Lain ساخت ۱۹۹۸ آغاز شد، بخش شبانگاهی زمانی شد برای پخش انیمههای تجربی مانند Boogiepop Phantom (2000)، Texhnolyze (2003) و Paranoia Agent (2004)، شد. فیلمهای انیمه ای تجربی و آزمایشی نیز در دهه ۱۹۹۰ پخش شدند از جمله این سری میتوان به تبلیغ ویژهٔ انیمه thriller Ghost in the Shell (1995) اشاره کرد، که میتوان گفت در کنار Megazone 23 بر ساخت The Matrix تأثیر بسزایی داشتند. Ghost in the shell در کنار Evangelion و neo-noir western cowboy bebop سبب رشد هرچه بیشتر آگاهی و توجه بینالمللی نسبت به انیمه گردید که درقدم اول در پی موفقیت Akira متولد شده بود.
در دهه ۱۹۹۰ نیز شاهد احیای ژانر اَبر رباتها هستیم که زمانی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ محبوب بودند منتها بعد از آن کمتر ساخته شدند، دلیل این امر به دلیل افزایش محبوبیت ژانر رباتهای واقعی مانند سری گاندام و ماکروس در ۱۹۸۰، و همچنین ژانر مکا-روانشناختی مثل انیمهٔ Neon Genesis Evangelion در دهه ۱۹۹۰، ری گاندام و ماکروس در ۱۹۸۰، و همچنین ژانر مکا-روانشناختی مثل انیمهٔ بودند ولی به دلیل افزایش محبوبیت ژانر رباتهای بود. احیای ژانر اَبر ربات با سری Brave (Yuusha) آغاز شد، اولین بخش این سری Brave Exkaiser بود که در ۱۹۹۰ پخش شد، به جز این سری، انیمههای دهه ۱۹۷۰ در این ژانر دوباره ساخته شدند، از جمله سری Getter Robo Go و Tetsujin-28 go FX. بعد از این دو سری انیمههای دیگری نیز در این ژانر ساخته شدند ولی محبوبیتی پیدا نکرند تا سال ۲۰۰۷ که انیمهٔ Tengen Toppa Gurren Lagann پخش شد.
در کنار ژانر اَبر روباتهای، ژانر رباتهای واقعی نیز در دهه۹۰ رشد نزولی داشت. با اینکه چندین سری گاندام در این دهه ساخته شد ولی تنها تعداد کمی از آنها موفق بودند. تنها سریهای گاندام در دهه ۹۰ که رتبه تلویزیونی آنها در ژاپن به بالای ۴٪ رسید، Mobile Fighter G Gundam (1994) و New Mobile Report Gundam Wing (1995) بودند. تنها در سال ۲۰۰۲ و بعد از پخش Mobile Suit Gundam SEED بود که ژانر رباتهای واقعی دوباره محبوبیت خود را بدست آوردند.
در دهه ۱۹۹۰ بود که از سری بازی پوکمون (Pokemon)، انیمه ای تلویزیونی ساخته شد که همچنان ادامه دارد و البته فیلمهای انیمه ای، کارتهای بازی، اسباب بازی و غیره نیز از این سری ساخته شدهاست. از دیگر سری انیمههای ساخت دهه ۱۹۹۰، Dragon Ball Z، Sailor Moon و Digimon بودند که محبوبیت جهانی پیدا کردند، این موفقیت باعث شد تا ژانر ابر قهرمان و هنرهای رزمی و ژانر دختران جادویی (mahō shōjo) مورد توجه مخاطبین بینالمللی قرار گیرد. به خصوص دراگون بال زی و سیلور مون در کشورهای مختلف دوبله و پخش شد. موفقیت دیگر این دهه انیمهٔ One Piece بود که براساس پرفروشترین مانگای تاریخ ساخته شدهاست، و همچنان ادامه دارد.
در ۱۹۹۷، هایائو میازاکی، پر خرجترین فیلم انیمه ای آن زمان را تهیه کرد: شاهزاده مونونوکه. تهیه این فیلم انیمه ای ۲۰ میلیون دلار هزینه داشت. میازاکی شخصاً تمام ۱۴۴۰۰۰ صفحه طراحی شدهٔ فیلم را بررسی کرد و ۸۰۰۰۰ بخش آنها را برای طراحی دوباره فرستاد.
در سال ۱۹۹۸، بیش از ۱۰۰ انیمه در تلویزیون ژاپن پخش میشد.
در دهه ۲۰۰۰ همچنان گرایش «دوره ی- Evangelion» ادامه یافت و انیمههای مانند RahXephon (2002) و Zegapain (2006) تحت تأثیر انیمه Evangelion ساخته شدند. انیمه RahXephon همچنین قصد داشت سبک و استایل مکای دهه ۱۹۷۰ را دوباره احیا کند.
انیمههای ژانر ربات واقعی که در طول دهه ۱۹۹۰ رد شده بودند، از سال ۲۰۰۲ به بعد با موفقیت انیمههای Mobile Suit Gundam SEED(2002)، Eureka Seven (2005)، Code Geass: Lelouch of the Rebellion (2006)، Mobile Suit Gundam 00 (2007) و Macross Frontier(2008)، دوباره جان تازه ای گرفتند.
سبک و استایل دهه ۷۰ انیمههای اَبر ربات در دهه ۲۰۰۰ دوباره احیا شد، و انیمههای کلاسیکی مانند Getter Robo و Dancougar دوباره ساخته شدند. همچنین انیمههای اورجینال و تازه ای در همین سبک و ژانر تهیه شد از جمله: Godannar و Gurren Lagann. انیمهٔ Gurren Lagann به خصوص، ژانر ابر ربات را با المنتهای ژانر ربات واقعی دهه ۸۰ و سبک Evangelion دهه ۹۰، ترکیب کرده بود. انیمه Gurren Lagann جایزه «بهترین تولید تلویزیون» و جایزه «بهترین طراحی کاراکتر» را در سال ۲۰۰۸ از جشنواره بینالمللی انیمه توکیو (Tokyo International Anime Fair) دریافت کرد. این پیشرفت باعث شد تا در سال ۲۰۰۹ سری Shin Mazinger پخش شود، این انیمه بازسازی اولین سری رباتی Mazinger Z بود.
در همین دوره یک جنبش هنری توسط تاکاشی موراکامی آغاز شد که فرهنگ قدیمی ژاپن را با هنر پست مدرن ترکیب میکرد، نام این جنبش Superflat بود. موراکامی قصد داشت تا فرهنگ بعد از جنگ ژاپن را از دیدگاه اوتاکوها به نمایش بگذارد. او همچنین در تلاش بود تا تقسیمبندی هنری «بالا» و «پایین» را از بین ببرد، برای همین superflat نام گرفت. نمایشگاههای هنری او مورد توجه بسیاری قرار گرفت و انیماتورهای زیادی به خصوص از استودیو ۴ °C تحت تأثیر کارهای او قرار گرفتند.
انیمههای که شب هنگام پخش میشدند در این دهه نیز ادامه یافتند و سریهای: Boogiepop Phantom (2000)، Texhnolyze (2003)، Paranoia Agent (2004)، Gantz (2004) و Ergo Proxy (2006) در این دوره پخش شدند.
علاوه بر افزایش پخش انیمههای شب هنگام، در این دهه استایل moe و طراحی کاراکترهای بیشوجو (دختران زیبا) و بیشونن (پسران زیبا) آغاز شد. همچنین ژانرهای عاشقانه، هارم و بخشی از زندگی در این دوره محبوبیتشان افزایش یافت.
علاوه بر این انیمههای براساس ویژوال نیز ساخته شدند از جمله Green Green (2003)، SHUFFLE! (۲۰۰۶)، Kanon (سال ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶)، Higurashi no Naku Koro ni (2006)، Ef: A Tale of Memories (2007)، True Tears (2008) و Clannad (سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹).
انیمههای دیگر براساس مانگا و سری لایت ناولهای مختلف و محبوبی تهیه شدند، کارهای مانند اینویاشا (۲۰۰۰)، ناروتو (۲۰۰۰)، فول متال الکمیست (۲۰۰۳)، مانستر (۲۰۰۴)، بلیچ (۲۰۰۴)، روزن میدن (۲۰۰۵)، انیمیشن آریا (۲۰۰۵)، دفترچه مرگ (۲۰۰۶)، موشیشی (۲۰۰۶)، لاکی استار (۲۰۰۷)، تورادورا! (۲۰۰۸–۲۰۰۹)، باکمونوگاتاری (۲۰۰۹)، و سری انیمه فری تیل (۲۰۰۹). این انیمهها در طول سالهای پخش طرفداران بسیاری پیدا کردند. در عین حال عناوین اورجینالی موفقیت چشمگیری پیدا کردند.
در دهه ۲۰۰۰ ساخت انیمه با گرایش به سمت زیرشاخه فرهنگی اوتاکو افزایش یافت. یکی از انیمههای معروف ساخت آن زمان در سال ۲۰۰۶ انیمه Welcome to the N.H.K بود، انیمه ای که به شخصیت اول آن یک هیکیکوموریست (فردی که از اجتماع دوری گزیده) و با تأثیرات و عواقب زیرشاخههای فرهنگی ژاپن، از جمله اوتاکو بودن، لولیکون، خودکشی اینترنتی، بازیهای آنلاین و بازاریابی شبکه ای مواجه میشود.
علاوه بر انیمههای گفته شده، انیمههای شب هنگامی نیز برای غیر-اوتاکوها تهیه شد. اولین پخش در شبکه فوجی تی وی انجام شد. مخاطب این سری انیمهها خانمهای جوان و دانشجویی بودند که تعداد کمی از آنها انیمه نگاه میکرد. اولین انیمه تهیه شده برای این دسته Honey and Clover بود که رتبه تلویزیونی آن به ۵٪ رسید و موفقیت خوبی داشت. پروژه پخش انیمههای با این سبک در بخش شبانگاهی از آوریل ۲۰۰۵ آغاز شد و موفقیتهای قابل توجهی داشت.
در این دهه کارتونهای آمریکای نیز احیا شدند از جمله Transformers که با سریهای مختلفی ما بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ پخش شد.
در این دهه انیمههای مختلف دیگری نیز دوباره احیا شدند، از جمله Fist of the North Star: The Legends of the True Savior (مشت ستارهٔ شمال :افسانهٔ نجات دهندهٔ واقعی) (۲۰۰۶) و Dragon Ball Z Kai (2009). در اواخر دهه ۲۰۰۰ و شروع دهه ۲۰۱۰ انیمههای دیگری نیز دوباره بازسازی شدند مانند: Rebuild of Evangelion (2007) و انیمهٔ جدیدی از مانگای Appleseed XIII (2011) و مانگای Ghost in the Shell: Arise (2013-2016).
در این دوره ساخت فیلمهای انیمه ای با بودجههای بالا نیز صورت گرفت مانند، Millennium Actress (2001)، Metropolis (2001)، Appleseed (2001)، Paprika (2006) و همچنین پرخرجترین فیلم انیمه ای آن زمان Steamboy (2004) که ۲۶ میلیون دلار هزینه ساخت آن شد. ساتوشی کن (Satoshi Kon) همراه با اوتومو و اوشی کارگردانهای معروف آن زمان بودند، قبل از آن که ساتوشی در ۴۶ سالگی فوت کند. از کارگردانهای جوان آن زمان، مامورو هوسودا بود که انیمههای The Girl Who Leapt Through Time (2006) و Summer Wars (2009) را ساختهاست.
در طول این دهه انیمههای زیادی نامزد یا برندهٔ جوایز بینالمللی شدند. در سال ۲۰۰۲، انیمهٔ Spirited Away ساخت استودیو Ghibli به کارگردانی هایائو میازاکی برندهٔ جایزه خرس طلایی جشنواره بینالمللی فیلم برلین شد و در ۲۰۰۳ در ۷۵امین جشنوارهٔ Academy Awards برندهٔ بهترین انیمیشن سال شد. این اولین باری بود که فیلم غیر آمریکایی برندهٔ جایزه میشود. همچنین این فیلم انیمه ای پرفروش فیلم در سطح جهانی بود که باکس آفیس آن به ۲۷۴ میلیون دلار آمریکا رسید.
بعد از آن پخش انیمه در شبکههای آمریکای از جمله کارتون نتورک و تونامی رشد چشمگیری داشت. انیمههای که برای کودکان مناسب بودند از جمله: پوکمون، یو گی اوه!، دیجیمون، دورائمون، باکوگان، بیبلید در این شبکهها پخش شدند و البته ورژن سانسور شدهٔ وان پیس توسط شبکه 4Kids. در این دوره شاهد ساخت انیمیشنهای هستیم که تحت تأثیر انیمه خلق شدند، معروفترین آنها Avatar: the Last Airbender هستش و بعد از آن The Legend of Korra, Ben 10, Chaotic, Samurai Jack, The Boondocks, RWBY و انیمیشن Teen Titans ساخته شدند.
در جشنواره فیلم کن سال ۲۰۰۴، انیمهٔ Ghost in the Shell 2: Innocence به کارگردانی مامورو اوشی، نامزد دریافت Palme d'Or شد و در ۷۸امین جشنواره آکادمی اَواردز، فیلم انیمه ای Howl's Moving Castle (قلعه متحرک هاول) از ساختهای دیگر استودیو Ghibli و به کارگردانی هایائو میازاکی نامزد جایزه بهترین انیمیشن شد. فیلم انیمه ای 5 Centimeters Per Second به کارگردانی ماکوتو شینکای در سال ۲۰۰۷ برندهٔ جایزهٔ بهترین فیلم انیمیشنی جشنواره آسیای شرقی شد.
تا سال ۲۰۰۴، بیش از ۲۰۰ انیمه از تلویزیون پخش میشد.
در سال ۲۰۱۲، تونامی در بخش بزرگسالان خود انیمههای سانسور نشدهای را پخش کرد. همراه با پخش انیمههای قدیمی، انیمههای جدیدی نیز دوبله شد مانند: Durarara!! (۲۰۱۰)، Deadman Wonderland (2011)، Hunter x Hunter (2011)، Sword Art Online (2012)، Attack on Titan (2013)، Kill la Kill (2013)، Space Dandy (2014)، Akame ga Kill! (۲۰۱۴)، Parasyte -the maxim-(2014)، و One Punch Man (2015).
در ۶ام سپتامبر سال ۲۰۱۳ف هایائو میازاکی اعلام کرد انیمهٔ The Wind Rises آخرین فیلم او خواهد بود و در ۳ام اوت ۲۰۱۴ استودیو Ghibli فیلم انیمه ای When Marnie Was There را اکران کرد که نشان میداد هایائو میازاکی جداً قصد بازنشستگی دارد. فروش نا موفق انیمه The Tale of Princess Kaguya (2013) نیز یکی از فاکتورهای این موضوع بود. علاوه بر این در این دهه کمپانیهای انیمه ای بینالمللی مانند ADV Films, Bandai Entertainment و Geneon Entertainment به دلیل درآمد کم بسته شدند، افراد این کمپانیهای به Sentai Filmworks و کمپانیهای دیگر پیوستند.
جزیره گنج حیوانات (به انگلیسی: Animal Treasure Island) یک انیمه سینمایی ژاپنی است که در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. فیلم اقتباسی از رمان جزیره گنج نوشته رابرت لویی استیونسن در سال ۱۸۸۳ است. این فیلم توسط توئی انیمیشن تولید و در بیستمین سالگرد استودیو منتشر شد.
هایائو میازاکی اقتباسی از مانگا را به عنوان بستر تبلیغاتی فیلم ایجاد کرد. این مانگا در ۱۳ قسمت، به صورت رنگی چاپ شده، در نسخه یکشنبه توکیو شیمبون از ژانویه تا مارس ۱۹۷۱ منتشر شد.
دراگون بال سوپر: ابرقهرمان (به انگلیسی: Dragon Ball Super: Super Hero) یک فیلم پویانمایی رایانهای رزمی، فانتزی/ماجراجویی ژاپنی محصول ۲۰۲۲ به کارگردانی تتسورو کوداما و تولیدشده توسط توئی انیمیشن است که توسط آکیرا توریاما، خالق اصلی دراگون بال، نوشته شدهاست. این بیست و یکمین فیلم از این فرنچایز، چهارمین فیلم با نویسندگیِ توریاما، دومین فیلم از سری دراگون بال سوپر و اولین فیلم از این فرنچایز در قالب پویانمایی سهبعدی رایانهای محسوب میشود. این فیلم که در مقطعی پس از حماسهٔ زندانیان گشتی کهکشانی و با تمدید حماسه گرانولا اتفاق میافتد، گوهان و پیکولو را دنبال میکند که در حال پیوستن به مأموریتی برای نجات جهان از ارتش جدید رِد ریبون هستند.
دراگون بال سوپر: ابرقهرمان که در ابتدا قرار بود در ۲۲ آوریل ۲۰۲۲ در ژاپن اکران شود، به دلیل هکشدن شبکهٔ توئی در ۱۱ ژوئن در این کشور منتشر شد، و از ۱۹ اوت ۲۰۲۲ در آمریکای شمالی و سایر نقاط جهان اکران شد. این فیلم با تمجید از نوستالژی، سرویس طرفداران، داستان و شیمیِ بین گوهان و پیکولو، نقدهای مثبتی را از سوی منتقدان دریافت کرد.
سون گوکو و وجیتا در سیارهٔ بیروس به تمرینات خود زیر نظر ویس ادامه میدهند که اکنون برولی به او ملحق شدهاست تا به او کمک کند تا خشم خود را کنترل کند. در همین حال روی کرهٔ زمین، ارتش احیاشدهٔ روبان سرخ (رِد ریبون)، به رهبریِ فرمانده مگنتا و افسر ستاد کارمین، دکتر هدو، نوهٔ دکتر گِرو را به خدمت میگیرند تا از پیکولو و گوهان انتقام بگیرند. ارتش تحت هدایت هِدو، دو اندروید جدید به نامهای گاما ۱ و گاما ۲ را ایجاد میکند تا به عنوان ابرقهرمان در انظار عمومی عمل کنند. آنها گاما ۲ را برای حمله به پیکولو مستقر میکنند که در مبارزه شکست میخورد. پیکولو گاما ۲ را دنبال میکند و به پایگاه ارتش روبان سرخ بازمیگردد و متوجه میشود که مگنتا و هدو در حال کار بر روی اندروید جدیدی به نام سِل مَکس (Cell Max) هستند، نسخهای جدید و بهبود یافته از سلاح نهایی دکتر گرو به نام سِل.
مگنتا برای به دامانداختن گوهان تصمیم میگیرد دختر وی، پَن، را برباید. پیکولو که از این نقشه مطلع شده بود، خود را در لباس مبدل برای مهمانی آدمربایی داوطلب میکند و پَن را رهگیری میکند، که موافقت میکند تا پدرش را جلب کند تا به او توجه کند. گوهان پس از اطلاع از «دزدیدهشدن» دخترش، کارهای خود را رها کرده و در کنار پیکولو، که از دراگون بالها برای رسیدن به شکل جدیدی به نام «پیکولوی نارنجی» (Orange Piccolo) استفاده کردهاست، به پایگاه حمله میکند. گوهان با آزاد کردن فرم «نهایی» (Ultimate) خود، با گاما ۱ مبارزه میکند و او را از توان میاندازد، در حالی که پیکولو با استفاده از فرم «نارنجی» خود با گاما ۲ مبارزه میکند. پیکولو پیش از توقف مبارزه بین گوهان و گاما ۱، گاما ۲ را شکست میدهد. در پی دیدن کارمین که تلاش میکند پَن را بکشد، گاماها نظرشان را تغییر میدهند و به گوهان و پیکولو کمک میکنند تا پَن را نجات دهند.
مگنتا در حالت عصبانیت، سِل مَکس را پیش از موعد فعال میکند که باعث آزادی او به عنوان یک هیولای غولپیکر میشود. هِدو متعاقباً مگنتا را میکشد تا این امر را متوقف کند اما اکنون بسیار دیر شدهاست. گوهان، پیکولو و گاماها، به همراه گوتن، ترانکس، اندروید ۱۸ و کریلین، با سل مکس مبارزه میکنند. گوتن و ترانکس با هم به فرم «گوتنکس» (Gotenks) ترکیب میشوند و علیرغم شکست در فیوژن دَنس، میتوانند جمجمه سل مکس را بشکنند و نشان دهند که او مانند سِل اصلی فاکتور درمانی ندارد. گاما ۲ خود را قربانی میکند تا به سل مکس آسیب برساند و ساعد چپ او را از بین ببرد. پیکولو با ترکیب فرمهای «پیکولوی نارنجی» و «نامکیان بزرگ» با سل مکس مبارزه میکند اما در نهایت شکست میخورد. این باعث میشود که خشم درونی گوهان در نهایت فوران کند و شکل تکامل «نهایی» او به نام «گوهانِ جانور» (Gohan Beast) را آشکار کند. همانطور که پیکولو سل مکس را در جای خودش نگه میدارد، گوهان با از بینبردن هسته سرش با یک توپ پرتو ویژه سوپرشارژ، او را میکشد. با پایان نبرد، گاما ۱ و دکتر هدو راههای شیطانی خود را کنار گذاشته و به کپسول کورپ میپیوندند.
در یک صحنه پس از تیتراژ، پس از اینکه هر دو مبارز تمام قدرت خود را در مسابقهٔ مهارت رزمی خود خرج کردهاند، وجیتا با ضربهای نرم گوکو را «شکست» میدهد. وجیتا در حالی که برولی و لمو متحیرانه به او نگاه میکنند، از پیروزی خود خوشحال میشود، که باعث عصبانیت چیلای میشود.
تولید پیش از انتشار دراگون بال سوپر: برالی آغاز شد. این اولین فیلم در این مجموعه است که عمدتاً در قالب پویانمایی سه بعدی تولید میشود. آکیرا توریاما نویسنده سری اصلی بار دیگر مفهوم اصلی را ارائه میدهد، فیلمنامه را مینویسد (شامل تمام جزئیات دیالوگ) و طراحی شخصیتهای فیلم را به تصویر میکشد (تغییر شخصیتهای از قبل موجود به طرحهای مانگا آنها به جای آنهایی که در انیمه استفاده میشود). گفته میشود که او حتی از سه فیلم قبلی که نوشتهاست، روی این فیلم سرمایهگذاری کردهاست.
به دلیل اکتساب فاکس قرن بیست و یکم توسط والت دیزنی در ۲۰ مارس ۲۰۱۹ و انتقال تمام اپراتورهای ژاپنی به دیزنی، فاکس قرن بیستم (که اکنون به عنوان استودیوهای قرن بیستم شناخته میشود) در این فیلم و کمیته تولید شرکت نخواهد داشت. شرکت توئی توزیع را به تنهایی آغاز میکند و این اولین فیلم دراگون بال را میسازد که پس از ۲۶ سال از زمان هفدهمین فیلم، دراگون بال: مسیر به قدرت، بهطور مستقل توسط توئی اکران میشود.
این فیلم تمرکز شخصیتهای قدرتمندی مانند گوکو و وگتا را در برابر برولی در فیلم قبلی تغییر میدهد و در عوض روی گوهان و پیکولو تمرکز میکند و در نتیجه تغییری در سرعت فیلم ایجاد میکند. یکی از مبارزات اصلی فیلم بین گوهان و گاما ۱ است که در هنگام باران انجام میشود. کارگردان تتسورو کوداما متوجه شد که این محیط جذاب خواهد بود. تصمیم برای استفاده مجدد از ارتش روبان سرخ (رد ریبون) به عنوان نیرویی که باید توسط بازیگران با آن بجنگد، به این معناست که یک سری دشمنان در مقیاس بزرگ در مقایسه با یک شرور منفرد مانند قوسهای داستانی قبلی باشد. توریاما شخصاً شخصیتهای رد ریبون و همچنین وسایل نقلیه را طراحی کرد. نیمه اول بر روی شرورهای ماشین مانند، مگنتا و کارمین تمرکز میکند. استفاده از تصاویر تولیدشده توسط کامپیوتر (سیجیآی) توسط کوداما ساخته شدهاست زیرا او در این موضوع تخصص دارد و همچنین گفتهاست که این روایت بیشتر درام انسانی را بررسی خواهد کرد، به ویژه شخصیتپردازی گوهان که یک جنگجو و همچنین یک محقق در همان زمان است. توریاما گفت که او میخواست طرح روی پویایی بین گوهان و پیکولو متمرکز شود، زیرا رابطه نزدیک آنها بیشتر از پدرش، گوکو، به او انگیزه میدهد تا مصمم به مبارزه باشد.
هیروشی کامیا صداپیشگی شخصیت جدید گاما ۱ را بر عهده دارد و مامورو میانو نقش گاما ۲ را بر عهده دارد. اولی از این انتخاب شگفتزده شد زیرا او از طرفداران میانو بود و همچنین به این دلیل که این دو جزئی از شرورها بودند. علیرغم شباهتهای هر دو اندروید، کامیا گفتهاست که مشتاقانه منتظر تفاوتهای بالقوه در شخصیت آنها است زیرا این امر باعث تعجب در روایت میشود. یکی دیگر از بازیگران جدید این فیلم مییو ایرینو است.
دنبالهای برای دراگون بال سوپر: برالی بهطور رسمی در ۹ می ۲۰۲۱ معرفی شد. جزئیات بیشتر و همچنین عنوان فیلم در کامیک-کان ۲۰۲۱ اعلام شد. طرحهای شخصیتی برای پیکولو، پن، کریلین و یک شخصیت جدید و همچنین طراحی خانه پیکولو نشان داده شد. انیمیشن سه بعدی شخصیت گوکو نیز در یک پیش نمایش کوتاه نمایش داده شد. اولین تریلر در ۷ اکتبر ۲۰۲۱ منتشر شد. تاریخ انتشار ژاپنی و یک تریلر جدید در جامپ فستا ۲۰۲۲ به نمایش گذاشته شد
این فیلم در ابتدا قرار بود در ۲۲ آوریل ۲۰۲۲ در ژاپن به صورت سه بعدی، آی مکس ۳ بعدی و ۴ بعدی اکران شود اما به دلیل هک شدن انیمیشن توئی به تعویق افتاد. این فیلم در آمریکای شمالی، در حال حاضر برای ۱۹ اوت ۲۰۲۲ برنامهریزی شدهاست.
توئی اعلام کرد که هک شدن این استودیو اکران فیلم را برای ۱۱ ژوئن ۲۰۲۲ تغییر داد. علاوه بر این، کرانچیرول اعلام کردهاست که این فیلم را از اوت ۲۰۲۲ در سطح جهانی توزیع خواهد کرد. این اولین فیلم دراگون بال خواهد بود که تحت برچسپ کرانچی رول توزیع میشود، زیرا قبلاً توسط شرکت مادر فانیمیشن، سونی پیکچرز تلهویژن در اواخر سال ۲۰۲۱ خریداری شده بود.
این فیلم در اولین آخر هفته خود در گیشه ژاپن (۱۱ تا ۱۲ ژوئن) با فروش حدود ۴۹۸٬۰۰۰ بلیت و فروش حدود ۴٫۹۸ میلیون دلار در صدر قرار گرفت. در دومین آخر هفته اکران خود به رتبهٔ دوم سقوط کرد و در مجموع ۹٫۴۵ میلیون دلار با فروش ۹۴۷٬۰۰۰ بلیت به دست آورد. این فیلم پس از ۱۲ روز اکران در گیشه بیش از ۱ میلیون بلیت فروختهاست. در آخر هفته سوم، فیلم با درآمد ۱٫۷۱ با ۱۶۶٬۰۰۰ بلیت و مجموع درآمد برای سه هفته در مجموع به ۱۲٫۱۱ میلیون دلار رسید.
دراگون بال سوپر: ابرقهرمان در چهارمین آخر هفته اکران خود با فروش حدود ۱٫۱۳ میلیون دلار به جایگاه چهارم گیشهٔ ژاپن سقوط کرد. در مجموع، با فروش ۱٫۴ میلیون بلیت، حدود ۱۴٫۰۱ میلیون دلار به دست آوردهاست و از فیلم پنجقلوهای باکلاس پیشیگرفته و چهارمین فیلم پرفروش انیمه ژاپنی سال ۲۰۲۲ است.
در وبسایت راتن تومیتوز، ٪۹۲ از ۴۹ بررسی منتقدین مثبت است و این فیلم میانگینِ امتیاز ۷٫۳/۱۰ را در اختیار دارد. اجماع این وبسایت چنین مینویسد: «با ترکیبی از صحنههای زیبای پویانماییِ اکشن و توسعهٔ شخصیتهای تازه، دراگون بال سوپر: ابرقهرمان دقیقاً همان چیزی است که طرفداران فرنچایز به دنبال آن هستند.» این فیلم در متاکریتیک، که از میانگین وزنی استفاده میکند، بر اساس نظر ۱۱ منتقد امتیاز ۶۵ از ۱۰۰ را کسب کرده که نشانگر «نقدهای عموماً مطلوب» است.
هیروشی ساساگاوا (انگلیسی: Hiroshi Sasagawa؛ زادهٔ ۹ ژوئیهٔ ۱۹۳۶) کارگردان سریالهای انیمه و مانگا و همچنین فیلمنامهنویس اهل کشور ژاپن است. نامش در برخی منابع «ساساکاوا» ذکر شده است
او زاده شهر آیزوواکاماتسو،فوکوشیما در استان فوکوشیما است
(در فوکوشیما هم اسم شهر است هم اسم استانی در ژاپن)
بیشتر شهرت او در بین طرفدارانش بخاطر ساخت سری انیمه Time of bokan(با همکاری Mitsuki Nakamura، Ippei kuri و یوشیتاکه آمانو)
وی چندین کار انیمیشن در ژانر فاتزی و تخیلی را کارگردانی کرده است که البته بیشتر انها را در کمپانی tatsunoko production به ثبت رسانده است.
این فهرستی از فیلمهای بلند پویانمایی است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شدند.
۱۰ پرفروشترین فیلمهای پویانمایی سال ۲۰۱۲ عبارتند از:
Owlapps.net - since 2012 - Les chouettes applications du hibou